«..از زیر بازوان که در آغوش می‌گیردم،
به سان آن است که در ابری نشانده باشدم
لحظه‌ای، نم‌نمِ بارانی تاریک بر چشمانم می‌بارد
مرا با خود می‌برد؛
می‌بردم عرش ارغوانی ِ شام‌گاه
و من
_دخترکی در دستانش_
به پری می‌مانم که با باد می‌رود..»

نزار قبانی
(و ترجمه رو نمی‌دونم از کیه..)

17 237