//=time() ?>
@yeganehfarahani سلام دوست 🦋 كار من راجب زن كه گير افتاده در هزارتويي از سنت ها... و پرنده خيالش در اغوشش ، و رهايي نزديك ..
«همه مثلاً خوشحال
همه مثلاً آسوده
همه مثلاً خشنود
و تو هم مثلاً خوشحال
زندگی ادامه دارد
مثلاً در صلح
پرندهها مثلاً آزاد
آینده مثلاً روشن
بسان کف دست»
برای #نوید_افکاری که اگر بود تازه ۲۸ ساله میشد …
روز مثلاً آفتابیست.
تو مثلاً شادمانی
در گذری،
مثلاً نمیبینندت.
همه مثلاً خوشحال.
همه مثلاً آسوده.
همه مثلاً خشنود.
و تو هم مثلاً خوشحال.
زندگی ادامه دارد،
مثلاً در صلح.
پرندهها مثلاً آزاد.
آینده مثلاً روشن،
بسان کف دست.
انس کیشویچ ترجمه ابتهاج نوایی
#روز_کارگر
هشدار
نوک پرنده را
هرگز مبند
با بالهایش آواز خواهد خواند
پر و بالش را در هم مشکن
با آوازش خواهد پرید تا اوج کهکشان ...
#نصرت_رحمانی
روز مثلاً آفتابیست.
تو مثلاً شادمانی
در گذری،
مثلاً نمیبینندت.
همه مثلاً خوشحال.
همه مثلاً آسوده.
همه مثلاً خشنود.
و تو هم مثلاً خوشحال.
زندگی ادامه دارد،
مثلاً در صلح.
پرندهها مثلاً آزاد.
آینده مثلاً روشن،
بسان کف دست.
انس کیشویچ ترجمه ابتهاج نوایی
#ندا_آقاسلطان
نقل قول میکنه که «شاید نتوانی مانع پرواز پرنده اندوه بالای سرت بشی، اما میتوانی نگذاری لای موهات لانه بسازد»
نتونستم!
من وقتی طفلی بیش نبودم، بابام منو اینجوری میبر بالا بعد یکم تکونم میداد که بخندم، خیلی حس عجیبی داشتم، پرواز!
یکی از فالورام تو اینستاگرام گفته بود «لذت اولین پرواز یک پرنده» رو بکش. اولین چیزی که اومد تو ذهنم همین تصویر بود.